چگونه عکاسی را شروع کنم ؟

شروع کار

خوب دوستان ، بیایید شروع کنیم. من قصد دارم فرض کنم که شما یک تازه وارد مطلق برای عکاسی هستید و هیچ چیز نمی دانید. هیچ یک از سخنان من را تحقیرآمیز یا دلسردکننده ندانید. من فقط آن را مستقیماً به شما می گویم و توصیه می کنم کاش کسی به من هم می گفت.

با چه دوربین و لنزی باید عکاسی کنم؟
برای شروع، مطمئناً به دوربین و لنز نیاز دارید. مجموعه وسیعی از دوربین ها، لنزها و سیستم ها وجود دارد و کاملا گیج کننده است.
من فرض می کنم که شما در حال حاضر 9-5 شغل دارید، می توانید اجاره خود را پرداخت کنید و عکاسی یکی از علایق شماست. شما ممکن است برای اولین بار به دلیل داشتن کودک، علاقه مند به عکاسی شده باشید، یا شما سفری را شروع کرده اید، یا یک آیفون تهیه کرده اید و از گرفتن عکس بسیار لذت می برید.
بنابراین بیایید فرض کنیم شما فقط یک آیفون یا یک تلفن هوشمند دارید. اولین کاری که ممکن است بخواهید انجام دهید این است که دوربین گوشی هوشمند خود را به یک دوربین “واقعی” ارتقا دهید مانند یک DSLR ، که دوربین های بزرگ هستند، که می توانید لنزهای بزرگنمایی فانتزی را وصل کنید ، و می توانید جلوه های جالب مانند ساخت پس زمینه تار را ایجاد کنید.

این را در جای دیگر نمی شنوید
اولین توصیه ضد شهودی که به شما می دهم این است: فقط به دوربین گوشی هوشمند خود بچسبید . طنز این است که بسیاری از عکاسان مبتدی مایل به خرید بزرگترین و “حرفه ای” ترین دوربین ممکن هستند. با این حال بیشتر عکاسان حرفه ای که می شناسم (که برای سرگرمی عکس می گیرند) فقط استفاده از یک دوربین کوچک و جمع و جور یا آیفون را ترجیح می دهند.

اول از همه چرا شما می خواهید دوربین خود را به یک دوربین بزرگتر “حرفه ای” ارتقا دهید؟
در اینجا چند دلیل وجود دارد که ممکن است بخواهید آنها را ارتقا دهید:

1.شما می خواهید به عنوان یک عکاس “جدی تر” گرفته شوید.

2.شما می خواهید کیفیت تصویر بهتری داشته باشید.

3.شما می خواهید “جلوه های جالب” مانند تار بودن پس زمینه (که آن را “بوکه” می نامند) یا رد نور (که دوربین خود را روی سه پایه قرار می دهید و با سرعت شاتر پایین عکاسی می کنید) انجام دهید.

4.شما ممکن است بخواهید در نهایت با عکاسی خود درآمد کسب کنید، یا اشتیاق به عکاسی را حرفه خود کنید.

فکر می کنید خرید دوربین بهتر به خلاقیت شما کمک می کند ؟
بگذارید ارزیابی صادقانه خود را از این ایده ها ارائه دهم:

شما می خواهید به عنوان یک عکاس “جدی تر” گرفته شوید
این احمقانه است. آیا برای جلب رضایت خودتان عکس نمی گیرید؟ به دنبال این نباشید که “جدی” به عنوان یک عکاس نزد دیگران گرفته شوید، در غیر این صورت همیشه بدبخت خواهید شد (زیرا ارزش خود را در دست دیگران می گذارید).

کیفیت تصویر بهتری می خواهید
درست است که با ارتقا دوربین از گوشی هوشمند به دوربین “بهتر” کیفیت تصویر بهتری به شما می دهد.
با این حال این نکته را درک کنید با ارتقا دوربین عکس های واضح تر ، تصاویر با دانه یا نویز کمتر و وضوح بالاتر به شما ارائه می شود. داشتن یک دوربین “بهتر” به شما کمک نمی کند عکس های “بهتر” بسازید. تنها راه برای ایجاد عکس های بهتر بهبود ترکیب، کادربندی، زمان بندی، گرفتن نور خوب و احساسات در عکس های شما است.
نکته دیگری که باید در نظر بگیرید اگر عکاسی هستید که 99٪ از عکسهای خود را در شبکه های اجتماعی بارگذاری می کند، در نظر داشته باشید که افراد قصد ندارند به عکسهای شما چیزی بزرگتر از صفحه 5.5 “نگاه کنند. اگر به عکسهایی به این کوچکی نگاه کنید، تفاوت فاحشی بین عکسبرداری با تلفن هوشمند یا DSLR پیشرفته را نخواهید دید.

شما می خواهید “جلوه های جالب” مانند تار کردن زمینه (آنها را “بوکه” می نامند) یا رد نور (که دوربین خود را روی سه پایه قرار می دهید و با سرعت شاتر پایین عکاسی می کنید) انجام دهید.

من ابتدا می خواستم DSLR بخرم تا بتوانم “کاملاً باز” (گرفتن عکس در جایی که سوژه شما تیز باشد اما پس زمینه تار باشد) عکس بگیرم. من می خواستم این جلوه های بدیعی را که نمی توانم با تلفن هوشمندم ایجاد کنم ایجاد کنم.
با این حال نکته جالب این است که نرم افزارهای زیادی وجود دارد که می تواند این جلوه ها را شبیه سازی کند. البته به خوبی “چیز واقعی” نیست اما حقیقت این است که ، سرانجام ، تمام این “ظاهر” های جدید از بین می روند.
به عنوان مثال ، من قبلاً درگیر “رنگ انتخابی” (ساختن قسمت خاصی از عکس قرمز و هر چیز دیگر سیاه و سفید) بودم. اما به زودی ، این حالت کسل کننده شد.
من قبلاً واقعاً دنبال “HDR” (عکس با دامنه دینامیکی بالا) بودم ، جایی که عکس ها بسیار واضح و فوق العاده حماسی به نظر می رسند. اما این هم بعد از مدتی کسل کننده شد.
من قبلاً واقعاً مشغول عکسبرداری از همه چیز “کاملاً باز” بودم (با لنز 50 میلی متر f / 1.8 ، همه چیز با دیافراگم f / 1.8). جالب و بدیع بود. موضوع واضح است، اما زمینه کاملاً تار است. سرانجام این هم خسته کننده شد.
به دنبال “جلوه های جالب” در عکاسی خود نباشید. بلکه به دنبال معنای شخصی در عکس های خود باشید. یکی از اولین سؤالاتی که باید به عنوان عکاس از خود بپرسید این است که ” چرا عکس می گیرم؟” این سؤال فلسفی باعث صرفه جویی در وقت ، سردرد و پول شما می شود.
اگر اشتیاق شما به عکاسی است، لزوماً نمی خواهید از طریق آن امرار معاش کنید. گرفتن عکس هایی که به آن علاقه دارید لزوماً به این معنی نیست که می توانید از طریق آن امرار معاش کنید.
بسیاری از عکاسانی که می شناسم پس از تبدیل شدن به عکاسان حرفه ای اشتیاق خود را از دست می دهند. مانند اینکه آشپزها پس از شروع کار در رستوران های شیک دیگر برای لذت غذا نمی پزند.
اما اگر واقعاً می خواهید به صورت تمام وقت دنبال عکاسی باشید و از نکات منفی آن مطلع هستید، من نمی خواهم شما را دلسرد کنم. در عوض، من سعی خواهم کرد برخی منابع را ارائه دهم که چگونه می خواهید این کار را انجام دهید.

چگونه عکس های بهتری بگیریم ؟
اصل 1: فقط 1 یا 2 عکس نگیرید
یکی از مهمترین توصیه هایی که می توانم بکنم این است: فقط از صحنه ای که برایتان جالب است 1-2 عکس نگیرید. در عوض، یاد بگیرید که چگونه “روی صحنه کار کنید” و از همان صحنه عکس های زیادی بگیرید.
فواید گرفتن تعداد زیادی عکس از صحنه این است: غالباً بهترین ترکیب یا لحظه را تا بعد از عکاسی از آن کشف نمی کنید. نه تنها این، بلکه اغلب هنگام عکاسی ترکیب را کشف می کنم.
من فکر می کنم بزرگترین تصور غلط در مورد عکاسی این است که ما می دانیم قبل از عکاسی چه چیزی را می خواهیم عکاسی کنیم. در واقع، حضور ما به عنوان یک عکاس بر صحنه تأثیر می گذارد.
وقتی عکاس هستید که “روی صحنه کار می کنید” و عکس های زیادی می گیرید و با سوژه خود ارتباط می گیرید. سوژه به شما پاسخ خواهد داد ، و شما به سوژه خود پاسخ خواهید داد.
بنابراین ، اگر صحنه خوبی مشاهده کردید، به این فکر کنید که چگونه می توانید از زاویه ها، دیدگاه ها، فاصله ها و لحظات مختلف از سوژه خود عکس بگیرید.
همچنین افسانه عمومی این است که فقط یک “لحظه سرنوشت ساز” وجود دارد . در حقیقت، “لحظات سرنوشت ساز” بسیاری در یک صحنه وجود دارد. نه تنها این ، بلکه تصمیم می گیرید بعد از گرفتن یک سری عکس، رفتن به خانه و انتخاب بهترین عکس ، بهترین لحظه سرنوشت ساز و “بهترین لحظه” را تصور کنید.

اصل 2: احساس مهم است
یک عکس بدون احساسات مرده است.
بسیاری از عکاسان سعی می کنند عکس های زیبا با ترکیب بندی های خوب و نور خوب بسازند اما عکس ها در بدو ورود مرده اند.
چرا؟ چون عکسها احساسی ندارند. آنها روح ندارند. شما نمی توانید احساسات عکاس را در تصویر ببینید.
یک عکس با احساس به یاد ماندنی است. عکس بدون احساس فقط تصویری است که در افق محو می شود.
برای گرفتن احساسات بهتر در عکسهای خود، به دنبال حرکات دست بگردید و سعی کنید با بیننده خود همدلی کنید. ساده ترین راه برای گرفتن احساس در عکس های خود: با قلب خود عکس بگیرید .

اصل 3: آیا خود را در عکسهای خود می بینید؟
در آخر، برای ساختن یک عکس عالی روح خود را در عکس های خود قرار دهید.
آیا شما تنها کسی هستید که می تواند از شما عکس بگیرد؟ در غیر این صورت، سعی کنید آن را تغییر دهید.
به عنوان مثال ، هرکسی می تواند از غروب آفتاب، یا یک عکس فوری توریستی از یک مکان مشهور عکس بگیرد.
چیزی که عکاسان خوب و عکاسان عالی را از هم متمایز می کند این است، توانایی شما در ایجاد عکسهای شخصی تر و بازتاب آنچه شما هستید. دنیا را چطور می بینی ؟
هنگام قضاوت درباره عکسهای خود ، یک سؤال ساده از خود بپرسید: “آیا من تنها کسی هستم که می توانسته از این تصویر عکس بگیرد؟”
یک روش عملی برای حل این مسئله تمرکز بر شخصی سازی عکاسی خود است. به جای دیگران از خود (به معنای واقعی و استعاره) عکس بگیرید. از عزیزان، محیط و شهر خود عکس بگیرید.

اصل 4: فقط بهترین عکس های خود را نشان دهید
سختگیرترین منتقد خود باشید. شما بر اساس بدترین عکس در نمونه کارها قضاوت می شوید. شما فقط به اندازه آخرین عکس خود (که به اشتراک می گذارید) خوب هستید.
بزرگترین مشکلی که در عکاسی خود داریم این است که خیلی سریع عکسهایمان را به اشتراک می گذاریم. به عنوان یک قاعده کلی، اگر در مورد عکس های خود مطمئن نیستید (خوب هستند یا نه)، اجازه دهید دیگران منتظر بمانند تا آنها را به اشتراک بگذارید.
به طور کلی اگر عکسی را که در همان روز گرفته ام به اشتراک بگذارم، به طور کلی بعداً پشیمان می شوم. چرا؟ از آنجا که یک هفته یا حدوداً بعد، آن عکس آنقدر که در آن لحظه فکر می کردم جالب نبود. من آنقدر در آن لحظه گیر کرده بودم که قدمی بر نمی داشتم و عکس را عینی تر قضاوت می کردم.

اصل 5: از استادان عکاسی یاد بگیرید
یکی از بهترین راه ها برای عکاس بهتر شدن، مطالعه در مورد استادان عکاسی است. این عکاسان تمام زندگی خود را وقف عکاسی کرده اند. تصاویر آنها نه تنها الهام بخش هستند بلکه فلسفه عکاسی شخصی آنها نیز نوعی بصیرت است.

نحوه استفاده از رسانه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی یک نعمت و نفرین است. نکته جالب در مورد شبکه های اجتماعی این است که می توانید به راحتی و به صورت رایگان عکس های خود را به مخاطبان گسترده برسانید.
نکته منفی: اغلب ما در مورد دنبال کنندگان ، پسندیدن ها و نظرات شبکه های اجتماعی وسواس بیش از حد داریم. ما عزت نفس خود را در عکاسی به افراد تصادفی در اینترنت منتقل می کنیم.

الهام گرفتن و انگیزه داشتن در عکاسی یکی از سخت ترین کارهاست. هر عکاسی دیر یا زود در سفر خود به یک بلوک خلاقانه برخورد می کند. راستش، هدف از عکاسی این است که در زندگی خود آرامش، رضایت، خوشبختی و شادی پیدا کنید (نه اینکه یک عکاس عالی شوید). اگر در عکاسی خود به این مرحله رسیده اید، اساساً در پایان سفر خود هستید.
گام بعدی و واقعاً نهایی شما استفاده از کل زندگی، انرژی و منابع خود برای بالا بردن، ایجاد انگیزه و توانمندسازی سایر عکاسان در جهان است.
در نهایت، من می دانم که هدف زندگی من توانمند سازی دیگران با عکاسی است، با این حال همیشه از اسب می افتم. من بیش از حد درگیر بازی اعداد شبکه های اجتماعی می شوم. نگران شهرت، پول و غیره هستم. بنابراین هر وقت برای تمرکز در کار زندگی ام به تشویق احتیاج داشتم، سعی می کنم به خودم یادآوری کنم که هم عکاس رواقی باشم و هم عکاسی از روی ذن انجام دهم.
سپس هنگامی که شما همه چیز را به دست آوردید، چیز ها شروع به فراموش شدن می کنند. پس سفر عکاسی خود را از ابتدا دوباره مانند یک کودک آغاز کنید و ” ذهن مبتدی ” خود را حفظ کنید .
و اگر احساس می کنید معنای شخصی خود را در عکاسی پیدا نکرده اید، فلسفه را مطالعه کنید تا هدف بیشتری در زندگی خود پیدا کنید.
برو بیرون و کشف کن که کیستی !