دو مانع اصلی بیشتر شرکت ها را از درک پتانسیل هوش مصنوعی باز می دارد: ارتباطات ضعیف و تفکر کوتاه مدت.
کسبوکارها در سرتاسر جهان متوجه شدهاند که تحول دیجیتال دیگر یک هدف دوردست و آیندهنگر نیست. برخی از این کسبوکارها با عجله به سمت فرآیند پیادهسازی هوش مصنوعی و اتوماسیون در جریانهای کاری خود برای شکست دادن رقبا، تحول دیجیتال را دنبال میکنند. تنها مشکل این است که شرکتها هوش مصنوعی و اتوماسیون را بدون برنامهریزی دقیق و حساب شده اتخاذ میکنند، که به این معنی است که سودهای کوتاهمدت میتواند خیلی زود از بین برود. اگر کسبوکارها این فناوریها را پیادهسازی کنند، ابتدا باید چگونگی استفاده از آنها را به مولدترین راه برای راضی نگهداشتن کارکنان و به حداکثر رساندن سرمایهگذاریشان بررسی کنند.
اتوماسیون و هوش مصنوعی زمانی که برای کارهای مکانیکی و تکراری اجرا میشوند، بهرهوری را افزایش میدهند، اما زمانی که برای کارهای مبتنی بر دانش یا در محیطهای مشارکتی به کار میروند، کارایی کمتری دارند. در نتیجه، اتوماسیون و هوش مصنوعی افراد را آنطور که انتظار می رود بهره وری نمی کند. با این حال، این نقص به دلیل خود فناوری نیست، بلکه به این دلیل است که شرکت ها فرهنگ و استراتژی لازم برای اجرای موفقیت آمیز را ندارند. بر اساس یک مطالعه مک کینزی ، 70 درصد از برنامه های تغییر به دلیل مقاومت کارکنان تا حد زیادی به اهداف خود دست نمی یابند.
دو مانع اصلی وجود دارد که اکثر شرکتها را از اجرای AI و اتوماسیون به مولدترین راهها باز میدارد. با بررسی این دو گام اشتباه، کسب و کارها می توانند بهتر بر این چالش ها غلبه کنند.
ارتباطات ضعیف
در دنیای تجارت امروز، صحبت های زیادی در مورد پیاده سازی اتوماسیون و هوش مصنوعی در محل کار وجود دارد. به احتمال زیاد رهبران درون یک شرکت از این که چگونه اتوماسیون می تواند سود، بهره وری و سایر ارزش های اندازه گیری شده موفقیت را افزایش دهد، آگاه هستند. با این حال، به دلایلی، رهبران اغلب در تلاش هستند تا نیروی کار خود را آگاه کنند که چگونه می توانند شخصاً از اتوماسیون بهره ببرند. این در نهایت به روند آسیب می زند و می تواند اجرای این فناوری را با شکست مواجه کند.
مانع دیگری که اتوماسیون هوشمند با آن روبروست، عدم ارتباط بین کسب و کار و فناوری اطلاعات و تمایل به نگاه کردن به کار در سیلوها است. طبق این مطالعه Futurum ، کمتر از 30 درصد از فروشندگان فناوری یک شرکت به طور فعال در تحولات دیجیتالی خود مشارکت دارند. فرصتهای فراوانی در همکاری متقابل تیمی بین بخشهای مختلف از جمله تصمیمگیرندگان برتر و تیمهای فناوری اطلاعات برای درک بهتر اینکه چگونه اتوماسیون و هوش مصنوعی میتوانند به کسبوکار خدمت کنند، وجود دارد. برای کمک به درک مشکلات منحصر به فرد و تفاوت های موجود در آن شرکت خاص، وارد کردن فروشندگان فناوری نیز بسیار مهم است.
برای بهینه سازی اتوماسیون و فرآیندهای کسب و کار به طور کلی، اجتناب از ایجاد ناکارآمدی های مجزا در سراسر کسب و کار ضروری است و در عوض برای بهینه سازی تمام بخش ها باید تلاش کرد. وقتی شرکتها این ناکارآمدیها را در سازمان از بین میبرند، میتوانند مشارکت کارکنان و تمایل به اجرای فناوریهای جدید را افزایش دهند.
تفکر کوتاه مدت
هنگامی که رهبران کسب و کار در حال بررسی پیاده سازی اتوماسیون هستند، اغلب به این فکر می کنند که عملیات مکانیکی جایگزین وظایف تکراری شود. با این حال، این نوع خاص از اتوماسیون برای محیط هایی که به شدت بر همکاری و دانش سازمانی تکیه دارند، مفید نیست.
به گفته گارتنر ، ما در سال 2019 از یک میلیارد کارگر دانش در جهان فراتر رفتیم و این تعداد همچنان افزایش خواهد یافت زیرا فناوریهای دیجیتالی مانند اتوماسیون و هوش مصنوعی وظایف تکراریتر را بر عهده میگیرند و فضای بیشتری را برای مشاغل مبتنی بر دانش باقی میگذارند. تله ی رایجی که سازمانها در آن قرار میگیرند تنها تمرکز بر اثرات کوتاهمدت اتوماسیون است. اما با توسعه یک استراتژی منسجم که از هوش مصنوعی استفاده می کند این کارمندان سازمانها می توانند بر مسایل مهم تری تمرکز کنند، شرکت ها شانس بیشتری برای دستیابی به نتایج مثبت در هنگام اجرای این فناوری ها دارند. با صرف زمان برای تجسم ارزش بلندمدت اتوماسیون، به احتمال زیاد رهبران یک شرکت متوجه خواهند شد که کجا میتواند حداکثر ارزش را اضافه کند. بعداً، آن رهبران می توانند روش های کار با اتوماسیون را تغییر دهند و موفقیت آن را بهینه کنند.
برای کسب و کارها کافی نیست که اتوماسیون را برای تعدادی از وظایف حیاتی پیاده سازی کنند. برای کارکنان دانش، ارزش اتوماسیون در وظایف فردی نیست، بلکه در همکاری ساختاریافته و خودکار بین همکاران و سیستم ها است. هنگام تمرکز بر ارزش اتوماسیون در دراز مدت، کسب و کارها باید اطمینان حاصل کنند که در نحوه عملکرد خود چابک هستند تا اتوماسیون ارزش خود را از دست ندهد. اگر یکی از راههای کار با اتوماسیون مطابق با استانداردهای کسبوکار نباشد، حفظ آن صرفاً به دلیل زمانی که قبلاً روی آن سرمایهگذاری شده است، اشتباه است که صرفاً دنبال کردن هزینههای کاهشیافته است. وقتی نوبت به موفقیت در اجرای فناوری جدید می رسد، انعطاف پذیری کلیدی است.
اتوماسیون می تواند فرآیندها را بهینه کند، کیفیت کار و محصولات را بهبود بخشد و هنگامی که هدف مورد نظر مدیریت جریان کار باشد، خدمات بهتری ارائه دهد. آنچه برای موفقیت ضروری است این است که واقعاً درک کنیم که اتوماسیون میتواند تأثیرگذارترین نقش را بر اساس نوع کاری که انجام میشود به جای پیادهسازی هوش مصنوعی صرفاً برای انجام آن، ایفا کند.
غلبه بر این چالش ها می تواند سخت باشد. اما کسبوکارها میتوانند شانس موفقیت خود را با اتخاذ یک ذهنیت اکتشافی، و تشویق هر دو آزمایش و ارائه ارزش در هر مرحله افزایش دهند. حتی قبل از شروع این سفر، رهبران کسب و کار باید از خود بپرسند: چه کسی واقعاً از اتوماسیون سود می برد؟
این احتمال وجود دارد که هوش مصنوعی و اتوماسیون واقعاً به پتانسیل خود عمل کنند. اگر مشاغل و کارمندان بتوانند به طور هماهنگ پاسخ دهند که چه کسی از اجرای آنها سود می برد. رهبران باید یک چشم انداز اتوماسیون سازمانی ایجاد کنند که فرصت و ارزش را برای همه کارکنان بیان کند. نظر من این است که هوش مصنوعی و اتوماسیون به ما کمک می کند تا در کارمان به موفقیت بیشتری دست یابیم و در نتیجه به کارمندان کمک می کند تا مشاغل پربازده و لذت بخشی داشته باشند.